کوروش ورژن 2014
چند سال قبل، منشوری با نام منشور کوروش وارد ایران شد، تا ایرانیان بتوانند سنگ نوشته روی آن را بازخوانی کنند بلکه بتوانند به یافته ای جدید برسند(منشوری که قبل ترها، مربوط به ایرانیان بوده است).
و پس از آن بود که عده ای کوروش پرست، نه تنها وصیت نامه ای جعلی منتسب به کوروش نوشتند، بلکه هر روز کتابی درباره کوروش منتشر کردند که تعدادی از آنها از روی یکدیگر کپی شده بودند و موضوع آنها کوروش، زندگی نامه و وصیت نامه اش بود.
جالب است بدانیم که هیچ کدام از این کتاب ها را نه مورخان نوشته بودند و نه باستان شناسان!
این روزها هم، نوشته هائی منتسب به کوروش در صفحات اینترنتی، جزوات، کتیبه ها و کتاب ها نیز ورود پیدا کرده به گونه ای که سال گذشته یکی از انتشارات معروف کشور، اقدام به چاپ وصیت نامه کوروش کرده بود.
با این حال، انتشار این مطالب به حدّی برای مردم جامعه، باور پذیر شده که حتی آنها را در برخی از همایش های رسمی و برنامه های ملّی و مذهبی هم می توان دید.
با هم برخی از متن این وصیت نامه را مرور می کنیم:
"فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام. وقتی درگذشتم، مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری، بختیار بودهام. همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم. من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم. حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند.... ."
اینها بخشی از وصیت نامه جعلی منتشر شده در پایگاه های اینترنتی است؛ این متون به گفته یکی از باستان شناسان، نه تنها غیرواقعی است بلکه توسط عده ای از افراد کوروش پرست که از تاریخ، فقط نام کوروش را حفظ کرد اند، نوشته شده است.
نکته جالب توجه این ماجرا، ادبیات امروزی به کار رفته در وصیت نامه است که کوروش 2500 سال قبل، با ادبیات سال 1393 صحبت می کند!
یکی از پژوهشگران و باستان شناسان که پژوهش ها و مطالعات زیادی درباره دوره هخامنشیان انجام داده بود می گفت: منابع تاریخی و مکتوب مربوط به دوره هخامنشیان را مطالعه کرده و می داند کدام منابع موثق و قابل استناد هستند. این منابع سنگ نوشته و یا گِل نوشته هایی بوده اند که از دوره هخامنشیان به جا مانده است و چیزی به نام وصیت نامه کوروش نداریم. جالب است که این وصیت نامه ها را به داریوش هم نسبت می دهند. روی آرامگاه داریوش متنی وجود دارد که نمی توان به آن وصیت نامه گفت. این متن بیشتر شبیه به یک گزارش کاری چند زبانه از زندگی اش است تا وصیت نامه!
من با صحت و سقم این ماجرا بحثی ندارم؛ سوالم اینجاست که واقعا به چه چیز این وصیت نامه ها ما دل بسته ایم؟!
واقعا ما اونقدر انسان های پیگیر و حقیقت جوئی هستیم که چند سنگ نوشته 2500 ساله برای ما اهمیت پیدا کرده که به دغدغه ما تبدیل شده که کوروش چی گفته و چی نگفته؟!
اگر واقعا به دنبال حقیقت ها هستیم، وصیت نامه ها و نامه های حضرت علی(ع) به فرزندانش، به مالک اشتر، به فرماندهان و استانداران که هر کدام دریائی ست برای خوشان، را خوانده ایم؟! امامی مظلومی که از او حاجت می طلبیم و در عزایش اشک می ریزیم و مدعی هستیم شیعه او هستیم!
یا جور دیگر بگویم؛ سیصد و چند هزار شهید این مرز و بوم، که وصیت نامه داشتند، واقعا سعی کردیم که دوتایشان را بخوانیم؟!
البته خب عمل به وصیت نامه شهدا، سخت است؛ چون همه شهدا توصیه به حفظ حجاب کردند و نکته موکد قابل توجه همه شان، دفاع از ولایت و امام و رهبری بوده است!
برای ما وصیت نامه ای زیباست که قاب شود و روی سینه دیوار قرار گیرد، نه اینکه سوهان روح ما باشد و با بایدها و نبایدها مخل آسایش ما باشد!
خدایا! تا کی قرار است به دور دست ها خیره شویم و با یک مشت خیال خام، خانه رویایی بسازیم؟
- ۹۳/۱۰/۰۲
هفتم آبان ماه روز کوروش بزرگ نامیده شده. روزی که در روزشمار سرزمین من وسرزمینی که خود کوروش در خاک پاکش متولد شده وجود ندارد کسی که ذوالقرنین است این روز روزی است که کوروش به بابل پا نهاد برای گسترش قلمرو . او هیچ کس را برای دین و آیینی که خود داشت الزام نکرد آزادی مذهب اعلام کرد آزادی محل سکونت اعلام کرد و دستور آزادی بردگان داد. روزی است که کوروش منشور آزادی بنا نهاد که نخستین سنگ بنای یک دولت جهانی با منافع مشترک به شمار میرود.
من به این دلیل کوروش را مورد ستایش قرار میدهم چون بر خلاف خیلی از کشور گشایان با سرزمین ها ی زیر فرمان خوش با ملایمت رفتار کرد.
من به ایرانی بودن خویش میبالم چون میخواهم از ذلت عرب بودن دور باشم گرچه ممکن است من هم یکی از اعراب باشم اما از این خواری و خفت بیزارم مردم سرزمین من به پیشباز اعراب هنگام لشگر کشی به ایران نرفتند خدا میداند که چه اندازه مردم سرزمین من توسط اعراب کشته شدند.نمیخواهم درباره ی عرب ها چیزی بگوییم .
من هچ دین وآیینی را قبول ندارم و سعی میکنم انسان باشم....