امیرحسین عبدی

اندیشه های فرهنگی سیاسی

امیرحسین عبدی

اندیشه های فرهنگی سیاسی

امیرحسین عبدی

ای مردم‼
از دو چیز بیشتر از هر چیز بر شما بیمناکم!
متابعت از هوای نفس و آرزو های دور و دراز!
پیروی از هوای نفس٬ انسان را از مسیر حقّ باز می دارد!
و آرزوی دور و دراز، آخرت را از یاد می برد!
نهج البلاغه /خطبه۴٢

کلمات کلیدی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۹
مرداد


روحانیت


معرفی قرآن به عنوان آخرین کتاب هدایت، توسط پیامبر خاتم(ص)، یک دکترین الهی بود مبنی بر ناکارآمدی مسیحیت و سایر ادیان؛ که هر کدام به نوعی دستخوش تحریف شده بودند!

عدم پذیرش ناکارآمدی کلیساها و روحانیت مسیحی، به دلیل تحریف در آموزه ها و کتاب آسمانی شان، منجر به خلق یک جنبش اعتراضی تحت عنوان "روشنگری" در قرن شانزدهم میلادی اروپا شد که فلاسفه را در برابر روحانیت قرار داد! و استراتژی تمایز علم و دین در همان سال ها رقم خورد.

این اتفاق بسیار بدیهی بود! زیرا وقتی حکمت ها بر بشر پوشیده باشد و انسان ها هم گوش شنیدن آنها را نداشته باشند، طبیعی ست که "علّت ها" گوی سبقت را از "حکمت ها" بربایند و بشری که تجربه گراست و به غیب ایمان نیاورده،"علّت ها" را برنده مسابقه بین علت و حکمت، اعلام کند!

وقتی بشر"عقل صرف" را پایه و اساس مدیریت و هدایت جامعه بداند، بالطبع، برای روحانیت و عالم دین که به جنبه های متافیزیک قضیه در کنار فیزیک توجه می کند، جایگاهی قائل نخواهد بود و نوزادی که ماحصل این تفکر خواهد بود، افول مبانی اعتقادی ست! که امروزه می بینیم از کلیساها، جز مقداری حرکات تشریفاتی و قابل قبول برای برخی تفکرها، چیزی باقی نمانده است.

برای فیلسوفان هیچ چیز مهمتر از اصلاح مذهبی نبود. آنها کلیساها را مانع اصلی بر سر راه حل مسائل اجتماعی می دانستند. آنها معتقد بودند عقل و علم به تنهایی به کشف حقیقت راه می برند و نیازی به دین نیست!

مقامات کلیسا هم ناباورانه نظارگر این بودند که جنبش روشنگری اقتدار آنها را زیر سوال می برد و ستون فقرات جامعه مسیحی را تهدید به شکست می کند.

متهم کردن فلاسفه به کفر از طرف کلیساها، آتشی بود که دین ناکارآمد مسیحیت، در برابر آن رنگ باخت و غرب را به سمت جامه صنعتی و اندیشه و فکر منهای خدا سوق داد!

به جرات می توان ادعا کرد آنچه باعث شهرت فلاسفه ای همچون جان لاک، دکارت، کانت، نیچه، شد نه مبانی فکری آنها، که ضعف کلیساها و تحریف دین در ارائه یک مکتب کامل بود!

اما آنچه مسلم است این بود که آتش این ختلاف زمانی شعله ور شد که کتاب قرآن هزار سال قبلش نازل شده بود و ناکارآمدی ادیان غیر اسلام را فریاد زده بود...

البته ناکارآمدی کلیساها تا آنجایی پیش رفت که دانشمندی به نام گالیله برای اثبات فرضیه گرد بودن کره زمین تا پای چوبه دار رفت! این تفکر کلیسائی که به شدت با علم مبارزه می کرد، جنبشی به نام "اصلاحات" بوجود آورد که بن مایه اش قداست زدایی از دین و ناکارآمد جلوه دادن دین و جدایی دین از مقولات اجتماعی بود!

اعتقادات و مقولات متافیزیکی اش، اگر نتواند به صورت علمی به بشر ارائه شود، مسلما آنچه متضرر می شود، دین خواهد بود! برخی ها فراموش کردند که دین اسلام بر مبنای حدیث «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الْعَقْلُ، حَکَمَ بِهِ الشّرعُ» ارائه شده است و چیزی غیر از دین علمی نداریم!

اینکه دین را باید در اعتقادات ترجمه کرد و مسایل اجتماعی مربوط به دین نیست، اشتباه بزرگی ست که امروزه شاهد آن هستیم!

تفکر "عدم نیاز به آموزه های دینی با وجود عقل" مقدمه روشنگری، در آن عصرها بود. یعنی به جای رضایت خداوند، خشنودی انسان ها را رقم بزنیم و با شعار دوری از شرارت و جرم، نه به خاطر مجازات در دنیای دیگر، بلکه به خاطر عدم رنج در همین دنیا، زندگی کنیم!

بشر عقل گرا، یک انقلاب علمی را بوجود آورد که به خیال خود، آنرا از غیر دین به دست آورده بود؛ در حالی که دین و حکمت های الهی، جزء لاینفک هر موجودی ست!

اما امروز این اختلاف نه به همان صراحت، بلکه بسیار شبیه به آن در جوامع شیعی در حال رخ دادن است! هجمه غربی ها، امواج مخرب ماهواره ها، فرقه های نوظهور و استفاده از اساتید و معلمین غیر معتقد به دین حقیقی اسلام، که از مکتب کانت و نیچه و هگل، فارغ التحصیل شده اند، نقش موثری در ناکارآمد جلوه دادن دین اسلام و روحانیت دارند! روحانیتی که زمامدار انقلاب و جهاد در عصر غیبت است را در برابر "علم" قرار می دهند! و اسلام را دین غیر علمی معرفی می کنند! آنها به اسم روشنگری، با بزرگ جلوه دادن ضعف های مسلمانان و مقایسه های مع الفارق با سایر جوامع پیشرفته، هر روز آب روانی هستند بر آسیاب دشمن!

الغرض اینکه، روحانیت فرهیخته امروز اگر نتواند بن مایه مشکلات تاریخی فلاسفه و کلیسا آن زمان را آسیب شناسی کند و برایش راه حلی کشف کند و بخواهد به چارچوب های سنتی خود وفادار بماند و جایگاهی برای مسایل مستحدثه قائل نشود و برنامه ای برای "تحول" نداشته باشد، مسلما شاهد تکرار تاریخ خواهیم بود. . .



  • امیرحسین عبدی